تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
مسافر زمان و آدرس
ramka.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
یادم آمد که شبی باهم از آن کامنت نوشتیم لایک نمودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی چت کردیم تو همه راز جهان ریخته در پُست روی والت من همه محو تماشای کامنتت ... یادم آید تو به من گفتی از این لایک حذر کن ...با تو گفتم حذر از لایک؟ ندانم آنفرند کردن تو؟ هرگز نتوانم روز اول که کامنتم به تمنای موس تو لایک شد چون کامنتها روی وال تو نشستم تو بلاکم کردی من نرمیدم نگسستم باز لایکت کردم و کامنت گذاشتم تا به پستت لایک افکنم اکانت فیک ساختم و ساختم حذر از لایک ندانم آنفرند کردن تو هرگز نتوانم
(از فریدون مشیری عزیز تشکر می نمایم روحش را لایک می نمایم و در والش کامنت میگذارم)
آراسته ام با گل رویت غزلم را پر کرده ام از مهر تو جیب و بغلم را لبریز کن ای حجله نشین شب آغوش ! از تُنگ لبت کاسه ی ماه عسلم را اندوخته ام خرمنی از عشق به یک عمر تا یک شبه بر باد دهی ماحصلم را با عزم خلیلانه ی خود منتظرم تا درهم شکنی هیبت لات و هُبَلم را ای کاش به اعجاز مسیحایی ات ای عشق ! درمان بکنی کله ی تاسِ کچلم را "سعیدعندلیب"
«دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند» چون نوید صله و خمس و ذکاتم دادند لیک افسوس که بعد از صله و خمس و ذکات خبر از ساعت و تاریخ وفاتم دادند قندم افتاد زناراحتی و ترس از مرگ واندر آن ظلمت شب چای و نباتم دادند من خوش باور بیچاره گمان کردم که «واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند» چه مزخرف سحری بود و چه منحوس شبی آن شب زجر که ابلاغ مماتم دادند چون که خوردم دو سه تا جرعه از آن چای و نبات همگی فاتحه خواندند و پس از آن صلوات