مسافر زمان

جبر یا اختیار

عمل جراحي : قصابي مدرن 
كلنگ : قند شكن رستم 
آبله : دست انداز صورت 
زمستان : بهار سفيد 
خبر نگار : فضول مجاز 
خشت : موزائيك مستعضف 
جراح : چاقو كش مجاز 
اشك : تف چشم 
روده : كوچه معده 
خمره : كوزه آبستن 
كليد : هندل قفل 
دوچرخه : موتور سيكلت ورزشكار 
اشكنه : آبگوشت مستضعف 
برف پاك كن : پاروي مست 
تگرگ : نقل بي خاصيت 
سم : ناخن خركي 
برچسب : سريش سياسي 
متر : شال گردن خياط 
انگشتر : قلاده دست 
زنگ : آژير خطر منزل 
ريش تراش : كيسه كش صورت 
تمبر : سر قفلي پاكت 
لامپ : شمع برقي 
شلوار : پاي كت 
سه پايه : چهار پايه ناقص العضو

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ﺑﻌﺪﺍﺯﯾﻦ ﺩﻝ ﺩﺭﻫﻮﺍﯾﺖ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﭘﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ
ﻣﯽﮐﻨﯽﺑﺎﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﺧﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ!
ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺟﺎ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ،ﺍﻣﺎﺑﻪﺳﺨﺘﯽﺧﻮﺏ ﻣﻦ/
ﮔﺮ ﺷﻮﯼ ﻗﺪﺭﯼﻭﻟﯽﺍﻟﺒﺘﻪ ﻻﻏﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ!...

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم / شوخي بود ! درخواب هم رويا نديده ايم

گفتيم از برايتان قمپزي به دركنيم / ورنه درآسمان , يك ستاره هم نديده ايم

چشم ما ضعيف و عينك نمي زنيم/ في الحال هرجا ميرويم دايم گيج مي زنيم

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نگاهت با نگاهم خورد برخورد/ نمی دانم چرا حالم بهم خورد

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو درگیرِ یه حسِ تازه ای و
منم دارم کنارت پیر میشم
سَرِ یک میز میشینیم هر شب
با هر لقمه من از تو سیر میشم ...

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاجرم بر دل نشیند آنچه از دل گفتنی است
لیک بر من می نشیند آنچه اسمش بستنی است

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لاجرم بر دل نشیند آنچه از دل گفتنی است
لیک بر من می نشیند آنچه اسمش بستنی است

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 آدمیان مانند کودکان اند،از این حیث که اگر بد تربیتشان کنند،بی ادب می شوند: بنابراین با هیچ کس نباید بیش از اندازه گذشت یا محبت داشت.
همانطور که دوستانمان را نه به علت رد کردن تقاضای قرضی که از ما خواسته اند، بلکه به علت اینکه به آنان قرض داده ایم از دست می دهیم، هیچ کس را به علت رفتار غرور آمیز و بی اعتنایی اندک از دست نمی دهیم،بلکه به این علت که رفتاری بیش از اندازه دوستانه و فروتنانه از ما دیده است.
این رفتار موجب نخوت و تحمل ناپذیر شدن آنان می گردد و به شکست رابطه منجر می شود.انسان ها،به ویژه از این فکر که کسی به آنان نیاز دارد،تعادل خود را از دست می دهند،گستاخی و تکبر نتیجه ی ناگزیر این رفتار است. بعضی ها فقط کمابیش در اثر رابطه ای که با آنان برقرار می کنیم ( مثلا اگر چندین بار صمیمانه با آنان گفتگو کنیم ) بی شرم و گستاخ می شوند.دیری نمی گذرد که می پندارند می توانند هر آنچه می خواهند با ما بکنند و می کوشند قواعد ادب را زیر پا بگذارند.از این رو عده ی کمی برای معاشرت مناسب اند و باید به ویژه از مراوده با طبایع پست پرهیز کرد. اگر کسی به این فکر بیافتد که وابستگی من به دیگری بسیار بیشتر از وابستگی دیگری به من است ، ناگاه دچار این احساس می شود که گویی آن دیگری چیزی از او دزدیده است سپس خواهد کوشید ،تلافی کند و آن چیز را پس بگیرد. تنها راه برتری یافتن بر دیگران این است که آدمی به هیچ وجه نیازی به دیگران نداشته باشد و این را نشان بدهد. از این رو توصیه می شود که بگذاریم هر کس، چه زن ، چه مرد ،گاهگاه احساس کند که می توانیم از او صرفنظر کنیم : این کار، دوستی را مستحکم می کند.حتی نزد بعضی ها بی فایده نیست که گاهی رفتار خود را با ذره ای تحقیر نسبت به آنان بیامیزیم.

" آرتور شوپنهاور " ............. در باب حکمت زندگی

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نویسنده: رامین ׀ تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , ramka.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com